سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کشت در دشت هموار می روید و نه در سنگلاخ ؛ همین گونه حکمت در دل [امام کاظم علیه السلام]

بسم الله

روی وبگاه مرکز حفظ و نشر آثار امام خامنه ای پرونده جدیدی در زمینه سبک زندگی خود می نمایاند که عنوان ش خانه های مجردی است.

خانه مجردی ...

 

نظر هم البت می خواهند از بازدید کنندگان، امّا در پانصد حرف!

لذا بقیه نظر مان را اینجا نوشتیم !

باشد که از خزانه غیبم دوا کنند ! :)

به نظر بنده همین مساله ی افضل بودن انسان متاهل بر انسان مجرد که در احادیث ائمه هم آمده است نشانی است بر نامطلوب بودن خانه مجردی !
خانه ای که نه تنها در آن انسانی بدون تعلقات به اهل و عیال ، بلکه حتی بدون تعلق معنوی به هیچ خانواده ای (پدر ،مادر، خواهر و ...) زندگی می کند.

در چنین خانه هایی مطمئنا شخص دوم یا اگر ساکنین اش چند نفر باشد شخص آخَری بنام شیطان وارد می شود و اوضاع خانه را از سبک زندگی اسلامی دور می کند. و این حضور نه فقط در لباس تمایلات جنسی که در لباس های مختلفی چون غرب گرایی، ضعف دانش های دینی، علاقه به هنجار شکنی در اجتماع و ... خود می نمایاند.

مسلم آن است که انسان با توجه به فطرت خویش، زندگی متاهلّی را به زندگی مجردی ترجیچ می دهد . اما این ترجیح باید در شرایطی باشد که فطرتش سالم باشد. این سلامت فطرت با زرق و برق های زندگی امروز و با عجیب بودن شروط ازدواج به خطر می افتد . البت مسلم است که از «زرق و برق زندگی امروز» منظورم نه فقط تجمل است - که خود بلایی است اجتماع سوز - . منظور همه ی آن چیز هایی است که زندگی امروزی بر خلاف فطرت انسانی بر او عرضه می کند .

بگذریم از همه آن چیز هایی که زندگی امروزی بر خلاف فطرت انسانی بر انسان عرضه می کند.!

بحث بر سر دلیل تمایل به تجرد است. این تمایل به تجرد در کلامی ساده تر، بر آمده است از ندیدن سعادت و کمال در زندگی متاهلی! یعنی این که جوان ما ترجیح می دهد یا به نیاز جنسی اش ( که سر دم دار غلیانات جوانی است ) پاسخ ناهنجار دهد، که واویلا! یا ترجیح می دهد به نیاز جنسی اش ( که سر دم دار غَلیاناتِ جوانی است ) پاسخ ندهد و سرکوبش کند، امّا دیگر دغدغه ی خانه، مهریه، جهیزیه، خرج عروسی و ... را نداشته باشد. یا اصلا توان مادی اش اجازه چنین دغدغه هایی را به اش نمی دهد.

هرچند راه های بسیاری هست که انسان بخواهد ازدواج کند و حتی یک ریال هم نداشته باشد. امّا کمتر کسی حاضر به چنین (به قول خودش) ریسکی می شود، که ازدواج کند و بعد بکوشد به امید رزق. و البت این که نمی دانند رزق چیست و این حرفها را باید در جای خودش مورد بحث قرار داد.

اینجا و در پایان این نوشتار سخن خطاب به من و توی خواننده است که قرار است پس آن فردا ( انشا الله ) بشویم مسول ارشد نظام جمهوری اسلامی یا حداقل مدیر فلان بخش و یا ...

در هر مسئولیتی که هستیم، باید بدانیم که معصوم فرمود :« از بهترین شفاعت ها نزد خدا شفاعت در ازدواج است ...» یعنی اش را هم خودتان می دانید. در هر مسئولیتی هستیم باید بدانیم یکی از وظایف فرهنگی ما مدیران دولت اسلامی فراهم آوردن شرایطی است که به آن بشود گفت فضای آرام فرهنگی برای ازدواج . فضایی که در آن رانت های مسکن راهی ( و البت جایی ) ندارند، فرهنگ جامعه مهریه های کلان ( مثل قیمت خانه ها را ) به جوانان تحمیل نمی کند ، شروع زندگی یک جهیزیه ی چند صد ملیون ریالی (!) نمی طلبد و ...

باید بسازیم ایران را ...

و بعد ترش البت ...

عالم را ...

 

_________________________________________
پی نوشت: قبل تر می خواستم بنویسم از ازدواج. اندکی هم نوشتم. امّا یک عالمی به خودشان گرفتند و ... خلاصه بی خیالش شدم.

امّا حالا که به لطف حق (سبحانه و تعالی) در عالم تاهل به سر می بریم شروع می کنم از سر نوشتن از ازدواج را ...

انشا الله ...

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 92/7/22:: 7:40 عصر     |     () نظر

چند باری در شبکه ی اجتماعی گوگل بعلاوه (+) به یک متن بر خوردم . بعد از درخواست یک بنده خدایی برای توضیح نظر مخالفم در باره متن برای او این گونه نوشتم :

متن :

زکریای رازی آمد و رفت !
انیشتین آمد و رفت !
فروید آمد و رفت !
استیو جابز که به نوعی پدر تکنولوژی نوین بود هم آمد و رفت ....!
اما هنوز در همسایگی ما؛
... ... مادری اسپند دود میکند !
پدری گوسفند میکشد !
دختری طالع بینی میخواند که شوهرش باید متولد چه ماهی باشد !
پسری پشت ماشینش مینویسد: بیمه ی قمر بنی هاشم !
هنوز برای ازدواج استخاره میکنند !
هنوز مردی به همسرش به جرمِ کم حجابی!! تهمت فاحشه میزند!
توی چاه پول میریزند و نامه پست میکنند !
از کشتن یک بچه 17 ساله ذوق میکنند !
و ...
عقب ماندگی زیر پوستِ کشور من است!


پاسخ حقیر :

 سلام 
طولانی است اما ضرر ندارد ...
متن دارد عقب ماندگی را با چند شاخص می شناسد . 
دو تایش درست است و شاخص عقب ماندگی . همان طالع بینی خواندن دختر همسایه شان ! و ذوق کردن از کشتن یک بچه (!) 17 ساله .
اما همین صحیح ها هم در این کشور آن قدری نیست که بگوییم بر این مملکت اطلاق عقب ماندگی کند .
دیگر آن که اسپند دود کردن و قربانی کردن و عریضه نوشتن را ملاک و شاخص عقب ماندگی قرار داده . که چنین نیست . و مهم تر از ملاک عقب ماندگی نبودن این امور ، دینی بودن آن ها ست . که متن به راحتی دارد به دین و عقاید مذهبی مردم ایران برچسب عقب ماندگی می زند .
و در آخر تمت فاحشه زدن به خانم بد حجاب توسط شوهرش است .
اولا نویسنده باید بداند ، که در وجود مرد عنصری است به نام غیرت . غیرت را نباید با احساسات تند مذهبی و یا حسادت اشتباه کرد . 
دوما بله در همه جای عالم وجود دارند مردانی که زنان خود را آزار می دهند . این هم یک بزرگ نمایی است برای نمایاندن عقب ماندگی مملکت . در حالی که نیش خندی به یکی دیگر از تعلقات مذهبی مردم ایران دارد . یعنی حجاب . و البته غیرت .
در پایان عرض طولانی خود باید ینویسم که شاخص های عقب ماندگی را نه در آن هایی نویسنده ذکر کرده ، بلکه باید در مهریه های عجیب و میه مانی های آن چناین ، رفاقت های تازه وارد ( دختر و پسری ) ، اعتیاد و ... دید .
که هم در جامعه ما به اندازه اطلاق عقب ماندگی وجود دارد و هم واقعا شاخص عقب ماندگی است . 
ممنون التماس دعا .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 91/10/21:: 9:53 صبح     |     () نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم ...

قبل نوشت : راستش با اوضاع و احوال فعلی مان خیلی حوصله نوشتن نداشتم ، امّا ...

گاهی وقت ها آدم باید بنویسد ...

 ------------------------------------------------------------------------------ 

سوال : آیا مسلمان برمه ( میانمار ) هم ناصبی هستند ؟ آیا آن ها هم موقع جنگ ایران و عراق به عراق تسلیحات دادند ؟ آیا آن ها اصلا مجامع بین مللی می شناسد شان که ...

وقتی در غزه دارند با سنگین ترین سلاح ها بر سر غیر نظامیان مرگ می بارانند ، همه مدّعی می شوند که آهای یک وقت نروید از این ها طرف داری کنید ها ؟ این ها دشمن اهل بیت اند ها ... این ها زمان جنگ از عراق حمایت کردند ها ....

دارند حق را ضایع می کنند . یعنی دارند ظلم می کنند . آن وقت ما به فکر اعتقاد بودیم ( آن روز )  ؟ و شاید هم الان به فکر مرغ !

در میانمار دارند مسلمانان را قتل عام می کنند ...

زیاد شنیده ایم ، سخن امیرالمونین را ، درباره خلخال پای ...

سزاست که در گوشه ای از این عالم ، مسلمانان را شکنجه کنند ، عالم هم ساکت باشد ، ما هم ساکت باشیم ؟

نمی توانم سکوت مان را بفهمم !

نمی توانم اشک چشم مادران شان را ببینم ...

نمی دانم اصلا چرا این طور شده ؟ اگر مرغ مان دیر شود ، شب خواب مان نمی برد ها ! امّا حالا که دارند برادر مسلمان مان را جلوی چشممان می سوزانند ، شب ها راحت تر از همیشه خواب مان می برد ...

و ما هنوز هم خود مان را منتظر می دانیم . یا شاید می نامیم !

آی آدم های منتظِر ...

کمی هم حواس تان به دل امام منتظَر تان باشد !

آی آدم ها ...

دارید به کجا می روید ...

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 91/5/2:: 5:22 عصر     |     () نظر

بسم الله

 

به نامش ، برایش ، در راهش و به امید رضایتش ...

امّا بعد ...


این ارسال با توجه به تذکر دو نفر که یکی شان تجربه زیادی در زن بودن دارد ، حذف شد .!

البت نکته ای لازم به ذکر است :

بعد از مدت ها تصمیم گرفته بود م مطلبی در این باره نگاشته و در عرصه ی وب گاه کلاس منتشر کنم .

حالا به خاطر چه بود این تصمیم ، به خاطر این که گمان بردم فضای کلاس ما می تواند این مطلب را تحمل کرده و آن را هضم کند .

امّا نشد که نشد !

بعد از آن گمان کردم که خوب ، انگار ذهن بچه های کلاس مان برای این مباحث آمادگی لازم را ندارم ، در نتیجه بی خیال بحث شده ، ارسال ها را به حال خود رها کردم .

تا این که شب گذشته یکی از بانوان فامیل به من اعلام خطر کرد ، که هی فلانی این مطلب ها برای بعد  ت بد می شود ها !

و امروز دم ظهر هم یک بنده ی خدای  دیگری ( که او هم از بانوان محترم است ) عیدی به مان داد که فلانی من اصلا از این ارسال ت ناراحت شدم ! ( البت ناراحتی شخص ایشان این جا و در این نوشتار  مهم نیست ، ناراحتی نوع شان مهم است !)

یعنی ظلً علی ظلً ... !: .

در کل دیدیم با این اوضاعِ فرستنده ( نویسنده ) که اصلا پیام ارسالی را ظاهرا چرت و پرت می فرستد ، بهتر است بی خیال این بحث مهم و مفید ازدواج شویم .

البت سلسله مباحثی را به جای وبلاگ کلاس در نشریه ای به چاپ خواهیم رساند که آن ها در این جا برای همه علاقه مندان منتشر می شود .! انشا الله در آن ها فرستنده مان را درست می کنیم ، شما نقدا به گیرنده های خود دست نزنید !

آقایان علما و صلحا و بقیه .... انشا الله موفق باشید !

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 91/3/25:: 2:17 صبح     |     () نظر

 

چرا امام هادی ؟

این همه اتفاق افتاد . کم کمک توهین به امام معصوم را در فضای مجازی شروع کردند . در مقابل ش دهه بزرگ داشت امام هادی در فضای مجازی اتفاق افتاد . آیت الله العظمی علوی گرگانی به جوانان فعال سایبری پیام دادند . معلون پسر ملعون لفظاً و با موسیقی متن توهین را به بیشترین حدّ خود رساند . مردم ایران مانند قبل تر ها ، خون در رگان شان نماند و هر کدام در هر صنف و لباس واکنشی نشان داد ... بیش از این ها ، هم بود ... این همه اتفاق افتاد ... و ما کجا بودیم ؟ آیا لحظه ای با خود فکر کردیم که چرا ؟ چرا امام نقی (ع) ؟ ...

برای پاسخ به این سوال کم تر پرسیده شده ، باید شرایط مختلفی را بررسی کرد و نتیجه گرفت .

1-     موقعیت تعیین کننده امام نقی (ع) در نمایاندن طریقه استفاده از امام در زمان غیبت :

امام علی النقی (ع) در شرایطی زندگی می نمودند که ارتباط با امام برای شیعیان بسیار سخت بود . این باعث می شد ، شیعیان برای یافتن پاسخ سوالات فقهی خود به راهی دیگر متوسل شوند . آماده سازی امت شیعه برای زمان غیبت و آموزش نحوه رفتار و ولایت مداری در این زمان توسط این امام همام آغاز شد .

2-     موقعیت امام نقی (ع) در تبیین ولایت و امامت امت :

امام هادی (ع) در تبیین جایگاه امامت و ولایت اثری بسیار گران بها از خود به جا گذاشتند که تا همیشه ی تاریخ خواهد ماند . سند وزین و عظیم و گران مایه ی زیارت جامعه ی کبیره سندی است که شیعه ، تا انتهای تاریخ خود باید به آن متوسل شود . توسل برای یافتن نوع رابطه اش با ولی امرش ( و در دوره غیبت ، به طور مشخص «ولی فقیه » اش ) .

3-     کم بودن منابع تاریخی در باره این امام بزرگ :

منابع تاریخی به چندین دلیل در مورد ائمه (ع) ساکت اند . یکی ، سیاست محور بودن کتب تاریخی عصر عباسی است . یعنی ثبت وقایع به نسبت اهمیت سیاسی شان رخ می دهد . ( مانند ولایت عهدی امام رضا (ع))

دیگری اهل غیر شیعه بودن راویان کتب تاریخی این عصر است . که نتیجتا ثبت تاریخ شیعه چندان برای شان مهم نخواهد بود . و نکته آخر و مهم تر هم محصور بودن ائمه معصومین در این عصر است . که ارتباط با آن ها و بسیار بسیار سخت بوده است . چه رسد به ثبت زندگانی ایشان .

با توجه به موارد بالا می توان گفت ، مهم ترین و استراتژیک ترین بعد توهین به امام دهم شیعیان همان کاهش ارزش معنوی و نا خود آگاه زیارت جامعه کبیره و در نتیجه کاهش ارزش مندی ولایت در نگاه مردم است . ولایتی که مایه ثبات تمدن شیعی بوده و هست .

یکی از معدود اموری که از قدیم برای از بین بردن ارزش معانی مختلف استفاده می شده است ، تمسخر بوده و البته هست . هنگامی که تمسخر امر مقدسی در جامعه باب شد و نگاه قدسی از آن برداشته شد ، آن جامعه محکوم به از دست دادن آن امر قدسی است .

طرف داران دکتر مصدق و آیت الله کاشانی را یاد تان هست ؟

و امّا خودِ ما ...

خودِ مایی که دلمان نمی آید نام فرزندمان را نَقی بگذاریم ...

از ترس تمسخر ...

و وای بر ما ...

کجاییم ؟ ...


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 91/3/10:: 2:19 عصر     |     () نظر

بسم الله ...

به نام آفریدگار یکتا و بی همتای « همتا » یی و « همتا » یان ...

ازدواج ---- دو

نگاه و تاثیر آن در محبت ...

پس از بررسی های فراوان به این نتیجه رسیدم که ،‌این بحث از همه بحث های پیرامون ازدواج برای منتظران واقعی ازدواج و البته همه ی جوان ها لازم‌تر و مهم‌تر است .

نگاه و چشم ، از تاثیر گذار ترین و تعیین کننده ترین عناصر در شکل دهی به رفتار و تصمیم های انسانی هستند . با توجه به این نقش و این تاثیر عمیق ، عاقلانه است که انسان بر این عناصر و میزان شرکت شان در تعیین تصمیم های انسان ، نظارت داشته باشد . امّا این نظارت چیست ؟ و چگونه ممکن می شود ؟ ، آسیب های این عناصر چیست ؟ چگونه می شود آن ها را مرتفع کرد ؟

نظارت بر رفتار چشم امری ( به نسبت ) آسان است و میل انسان در دیدن چنان نیست که او را در صورت عدم ارضاء آزار دهد . امّا دنباله های امرِ نگاه ، چنان اند که شاید او را آزار دهند . و حتی ممکن است که انسان را به نیستی  بکشاند .

امّا حالا بیایید کمی این نگاه خود مان را پایین تر بیاوریم و به نگاه های رد و بدل شده بین دختر و پسر بپردازیم . آیا این نگاه ها تاثیری دارد ؟ خُب مسلماً دارد . اصلاً نمونه هایش را کار شناسان بهتر از بنده و شما می دانند و گفته اند . گفته اند که داشته ایم دختری را که به خاطر نگاه های بی دلیل و از روی هوس پسری گمان برده بود که او عاشقَ ش شده است . و چند سال از بهترین سال های عمرش را در این خیال واهی هدر داده بود . و به قول قدما ( قدیمی ها ) : « قس علی هذا ...» یعنی « بسیارند از این دست نمونه ها ...»

می خواهl کمی این نگاه را باز تر کنم . به نظر من ، قضیه باز هم بر می گردد به ساخته های انسان از انسانِ ایده آلَ ش و باز هم نگاه نا خواسته و محبت ایجاد شده . تازه گاها این حس اولیه ایجاد شده ، اصلا محبت نیست . کُنج کاوی است . یعنی (مثلاً ) دختر خانم که آن آقا پسر را دید ، یک حس کنج کاوی در وجود او بر می خیزد که او کیست ؟ کجایی است ؟ رفتارش جگونه است ؟ و ... خیلی هایش هم شاید به خاطر ازدواج باشد ها . یعنی من او را بررسی می کنم و رفتارش را زیر نظر می گیرم تا بدانم مناسب ازدواج با من هست یا نه . غافل از این که نگاه یک امر ساده ی حقیر نیست . یک امر دو طرفه است . شما به آن چه که نگاه می کنید ، بدانید و مطمئن باشید که در او تاثیر می گذارد . حس نکرده اید سنگینی نگاه را ؟...

خیلی از آقایان و خانم ها دقت نمی کنند در این مسأله و با نگاه های خودِ شان به طرف مقابل این ظن و گمانِ « عاشقی » را در او تقویت می کنند . این امر باعث می شود ( به خصوص برای خانم ها ) که افراد دل در یک دیگر ببندند و حتی فرصت های خوبی برای ازدواج را از دست بدهند .

نتیجه آن که نکته مهمی که در روابط قبل از ازدواج و به خصوص در انتخاب همسرِ « همتا » وجود دارد ، این است که نباید در این مساله از تأثیری که ممکن است بر طرف مقابل وارد آید غافل شد . مثلاً کار شناسان می فرمایند : « در جلسه خواستگاری ، اگر پسر دختر را نپسندید ، طوری رفتار نکند که دختر او را بپسندد و یا ( بد تر ) دل در او بندد .

موفق ، موید و پیروز باشید ...

التماس دعای رجبی ...


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 91/3/8:: 7:2 صبح     |     () نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم ...

ازدواج

به مناسبت ولادتِ باسعادت و پر برکت امّ الائمه ،‌ صدیقه ی طاهره «زهرا »ی مرضیه ( علیها السلام اللّه ) تصمیم گرفتم سلسله یاد داشت هایی را در این منطقه ی مجازی قرار دهم . بلکه دل های بعضی به برکت نور ائمه (سلام اللّه علیهم ) روشن شود و ...

در این سلسله یاد داشت ها ( اگر خدا بخواهد ) به مسائل مختلف پیرامون امرِ ( خطیرِ ) ازدواج می پردازم . البته و صد البته نوشتار ها ،‌ برداشت خودم هستند از کتب و سخنانِ خوانده و شنیده شده . که کاملاً قابل نقد و بررسی و تغییر می باشند . رفقا ( ی شُفَقا ) بدانند که تمامی نظرات تان را پذیراییم .

قسمت اول --- محبت  ( و کلاً ، قبل از ازدواجیّات ):

حتماً تا به حال زیاد پیش آمده که یک نفر را ببینید و به نظرتان آشنا بیاید، ‌یا این که حتی محبت زیادی به او حس کنید . انگار سال ها ست او را دوست دارید،  یا با او همنشین هستید و ...

این احساس وقتی بین خودت و رفیقت باشد ، خیلی هم خوب است و کاربردی . امّا امان از آن روزی که پسر باشی و چشمت را مواظب نباشی ( کاملاً بر خلاف پسر بودنت )  . آن وقت است که می فهمی این ارتباط قلبی آدم ها عجب چیز عجیبی است .یعنی از اولش هم که گفته اند ، آقا جان شما بیا یک لطفی به خودت بکن و این چشمت را مواظب باش  ...  گفته اند (( بابا انگار حواست نیست ! چشم سیبل تیراندزی است ها !!))  . حالا البت،‌ فرقی بین پسر و دختر بودن شمای خواننده نیست . اصلاً  این طوربخوانید :‌« امّا امان از آن روزی که دختر باشی و چشمت را مواظب نباشی ( کاملاً برخلاف دختر بودنت ..... الخ .

در کل انسان ها هنگامی که شخص تازه ای را مشاهده می کنند ایجاد محبت اولیه در قلب شان قابل انتظار است . به خصوص اگر در مواردی هم این شخص تازه وارد مطابق معیار های « خوبی » (یعنی معیار های خوب بودن ) در ذهن انسان باشد . فرضا شما در حالت کلی از آدم های پر جنب و جوش و کاری ،‌خوش تان می آید . خوب این خودش باعث می شود که اگر چنین انسانی را مشاهده کردید ، به او احساس محبت کنید . حالا چه اتفاقی می افتد ؟ اگر این احساس بین پسر و دختر جوانی باشد ، که حالا حسب اتفاق روزگار مثلا هر روز هم دیگر را می بینند ، چه می شود ؟

خوب خیلی اتفاق ها می تواند بیافتد ... همه اش را نه می توانیم بررسی کنیم ، نه فایده ای دارد و نه خواننده خوشش می آید و... . که البت همه چیز رضایت مشتری است (!) .

یکی از این ، این همه اتفاق ها ،‌ازدواج است . ( الهی آمین )

امّا سوال بنده و اصلاً آنچه که می خواهم راجع به اش بحث کنم این است که آیا این محبت و یا حتی ( عاشقی )‌می تواند زمینه ازدواج باشد ؟

بیایید اول ببینیم چه مقدماتی می خواهد این ازدواج ؟ آیا اصلاً این محبت فایده ای هم دارد در ازدواج ؟ یا شرایط دیگری هست ؟ یا اصلاً هم این باید باشد و هم آن ؟ یا اینکه پنج تایش باید باشد ؟ شش تایش اگر باشد خوب است نباشد بد نیست و ... (‌جای گشتش خیلی می شود . محاسبه ی همه حالات به عهده دانشجو )

در ازدواج اولین شرط و مهم ترین شرط از قدیم یک چیز است . عربی اش می شود «کفو » ، فارسی اش می شود « همتا » . یعنی این دختر و پسر خوش بخت باید « همتا » ی یک دیگر باشند .همتایی را هم خیلی ها خیلی جور ها تفسیر و تعبیر و تبیین کرده اند .ما هم به حدّ توان مان خوانده و شنیده و دیده ایم (‌وصف همتایی را دیدن (!))

آقا جان یک کلام :  « همتا » بودن  یعنی این که دختر و پسر مال هم باشند . یعنی این که برای هم ساخته شده باشند .

یکی از نشانه هایش ، هم همین « محبت در نگاه اول » است .البته یکی اش . یکی دیگر اش که مهم تر هم هست ،‌ »هم هدف » بودن است . یعنی دختر و پسر در حال حرکت به سوی یک مقصد باشند . البت اخلاف سلایق و مسیر ها اشکالی ندارد ها .

این جاست که مسأله کمی سخت می شود . باید دلت را چند روزی بی خیال شوی و بنشینی به تفکر . که خوب حالا این آقا  پسر ( یا دختر خانم )‌ « همتا » ی ما هست ؟ یا نیست . باید بنشینی  ( حالا اگر هم خسته شدی ،‌بایستی ) وفکر کنی که خوب این بنده خدا ، چه چیزش به من می خورد ؟

من اگر ده تا دین دارم ( واحد جدید شمارش دین داری را حال می کنید ؟ دیجیتال است ! 1010 !) او چقدر به دین داری اش اهمیت می دهد ؟ اگر من آدم پر جنب و جوشی هستم او چقدر جنب و جوش دارد ؟ اصلا من که ( فرضاً ) پر جنب و جوشم  (‌سهل است تلخی می ،‌در جنب و ذوق مستی (!)) همسرم آدم آرامی باشد بهتر است یا آدمی مثل من فعال ؟من که دوست ندارم هر روز لباس نو بپوشم و اصلاً فرقی نمی کند برایم که لباسم چه جنسی باشد ، او هم همین طور است ؟ یا نه او هر روز باید لباسش با دیروزَش فرق داشته باشد ؟ خانواده اَش و اَت چگونه اند ؟ مثلا خانواده خانم کسر شأنِ شان می شود اگر دختر خانمِ دسته ی گل شان را با تاکسی گذری ( آن هم نه با اتوبوس شرکت واحد )‌ این ور و آن ور ببری ، باید تاکسی در بستی بگیری برای خانم . از آن طرف خانواده تو از این ( به قول خودشان ) قرتی بازی ها خوش شان نمی آید . ( زیر نویس شود : « فرهنگ و اخلاق هر خانواده برای خودشان و دیگران محترم است ،  البت اگر خلاف شرع و عرف نباشد .») این هارا ، همه اش را باید در نظر گرفت . امّا مهم تر از همه ،‌همان است که گفتم ،  « همتا » یی آن هم در هدف (های) زندگی .

 

خداوند متعال همه عاشقان را به جمع افراد با اهل بیافزاید (!)

آمین

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 91/2/22:: 9:35 عصر     |     () نظر

 

بسم الله ...

  یا زهرا ( سلام الله علیها )

این روز ها ، نمی دانم چرا ، ولی ، عالم  غمگین است .

این روز ها به در و دیوار هم که نگاه کنی ...           // و کاش نگاهت به این نگاه نکنی ...

این روز ها همه چیز ، آهِ عجیبی از نهاد آدم بلند می کند ...

این روز ها ...

این روز ها ، مردان ما ، افسوس می خورند که چرا نبودند ؟ ...

این روز ها ، مردان ما ، دل شان می خواهد ، نباشند ... که نشنوند ...

این روز ها ، زنان ما دل شان نمی خواهد ...

این روز ها ، روز های سختی است ...

این روز ها ، عالم سیاه است ...

این روز ها ، حکماً پیراهنِ مهدی هم سیاه است ...          // یاد مهدی افتادم ...

این روز ها یادِ دلِ مهدی هم ، آه عجیبی از دلِ آدم بلند می کند ...          // آجرک الله ، یا بقیه الله ...


خدا کَُنَد که بیاید ...

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 91/1/17:: 12:9 عصر     |     () نظر


بسم الله ...

ما ها عادت مان شده ، هی از این و آن انتقاد می کنیم . فکر می کنیم کار عجیبی کرده ایم . تا به حال آن مطالبی که در وبلاگ های بچه مذهبی ها در نقد صدا و سیما و دولت و مسئولین و ... خوانده ام از حق نگذریم ، خوب و به جا بوده است !

امّا جا دارد هنگامی که مسئولی ( هر چند عادت اش نباشد و خلاف برنامه اش عمل کرده باشد و ) حرکت مفید و کار خوبی انجام داد  از او تشکر کرد . این تشکر هم بعد تر ها خودش تشویقی می شود برای او . باشد که از این دست امور بیشتر انجام دهد .

این همه نوشتم تا کار خودم را خوب جلوه دهم . (!)

راستش را بخواهید می خواستم از این مسئولین شبکه یک تشکر کنم . ( حداقل ) دو سال است سریال ویژه نوروز شان از بقیه سریال های صدا و سیما خیلی بهتر است . چک برگشتی

بنده به خاطر وضعیت ویژه ای در آن هستم ( الحمد لله ) فقط ایام کمی از سال را دست رسی به تلوزیون دارم . یکی اش چند وقت پیش بود . زمان موج بسیار شدید سریال های تلخ . مدتی بود شب که خانه ها را می دیدید ، همه اعصابشان خورد بود . از دست اوضاع اقتصادی که هیچ ، از دست اوضاع فرهنگی خورد تر . خوب نقد هایش را هم خواندیم و دیدیم و ...

امّا این عید یک کار خوبی شد علاوه بر آن سریال های ساخته شده برای عامه مردم ( = تابلو ، زرد ، کم مفهوم و ... ) یک سریال پخش شد با مفهوم .

آقا جان ما مردیم تا این اهالی فرهنگ بفهمند این همه پتانسیل کار فرهنگی دارند . تازه هنوز هم معلوم نیست فهمیده باشند . در کل وقتی شما سخنان امام و آیات قران را روی دیوار ستاد انتخاباتی آقای کاندیدا می بینید را می گویند کار فرهنگی در خلال یک کار فرهنگی !

یا وقتی می فهمند خانم کاندید از آقای کاندید اصلح تر است و می روند پیش او ، پشت بروشور های او شعار « .... حول محور ولایت » به چشم می خورد . این یعنی ...

این خیلی خوب است که ما روی نا خود آگاه و کم خود آگاه (!) بینندگان سیما کار می کنیم  .

انشا الله همه مسئولین مان موفق ، پیروز و سربلند ( در مقابل حق ، اسلام ، قران و امام زمان شان ) باشند .


التماس دعا




کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط روح الله 91/1/15:: 9:41 صبح     |     () نظر

   1   2   3      >
درباره

روح الله
بسم الله الرحمن الرحیم نوشتن نه کار ساده ای است که هر کسی بتواند دست به آن بزند و نه از عهده هر کسی بر می آید . یعنی اگر کار ساده ای هم باشد ، ( که نیست ) هر کسی نمی تواند بنویسد... راستش را بخواهید خود به این امر واقفم که نه توان و سواد لازم را دارم برای آنچه قرار است در این قرارگاه مجازی نگاشته شود و نه داعیه آن را. فقط احساس وظیفه ای حس کردم ، که دیگر نمی توان نشست و دست بر دست گذاشت که ... نام این قرارگاه مجازی ِ دلنوشته هایم را رواسی گذاشتم از آن رو که آنچه می نویسم در باره و برای آن هایی است که واقعا جزء رواسی هستند ( رواسی یعنی کوه های استوار ) . و می فرماید :« المومن کالجبل الراسخ » ... بگذریم ... تاسیس ساعت 00:35 بامداد روز دوم رمضان المبارک مصادف با 12 مرداد ماه التماس دعا
صفحه‌های دیگر
منتظر به روز شدنشان هستم ...
لحظه های آبی
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
کانون فرهنگی شهدای شهریار
****شهرستان بجنورد****
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
خاطرات دکتر بالتازار
بوی سیب
یادداشتهای فانوس
حرم الشهدا
برادران شهید هاشمی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
جبهه فرهنگی امام روح الله مازندران محمودآباد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
کوچه باغ شاه تور
هر چی تو دوست داری
این نجوای شبانه من است
لــعل سـلـسـبیــل
ستاره سهیل
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
تنها معبود من
دلگویه های دو خادم
شیطونک
گمنام
آزاد اندیشان
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!!
............دوستی با خدا ................
* امام مبین *
دکتر علی حاجی ستوده
fazestan
عاشقانه
بچه مثبت
دلداده هو...
داستان های زیبا +مطالب عاشقانه
مستانه
سر لوحه های موج چهارم
نوستالژی ( کا به توان دو )
ساقی
دختر مسلمان
بچه آدم
انسانیته
حرم
یا زهرا ( سلام الله علیها)
روژمان
سامع سوم
لبیک با امام
تو را من چشم در راه ام ...
نقاش فقیر
منتظری در طوفان
آشپزی آسان
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها