بسم الله
روی وبگاه مرکز حفظ و نشر آثار امام خامنه ای پرونده جدیدی در زمینه سبک زندگی خود می نمایاند که عنوان ش خانه های مجردی است.
نظر هم البت می خواهند از بازدید کنندگان، امّا در پانصد حرف!
لذا بقیه نظر مان را اینجا نوشتیم !
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند ! :)
به نظر بنده همین مساله ی افضل بودن انسان متاهل بر انسان مجرد که در احادیث ائمه هم آمده است نشانی است بر نامطلوب بودن خانه مجردی !
خانه ای که نه تنها در آن انسانی بدون تعلقات به اهل و عیال ، بلکه حتی بدون تعلق معنوی به هیچ خانواده ای (پدر ،مادر، خواهر و ...) زندگی می کند.
در چنین خانه هایی مطمئنا شخص دوم یا اگر ساکنین اش چند نفر باشد شخص آخَری بنام شیطان وارد می شود و اوضاع خانه را از سبک زندگی اسلامی دور می کند. و این حضور نه فقط در لباس تمایلات جنسی که در لباس های مختلفی چون غرب گرایی، ضعف دانش های دینی، علاقه به هنجار شکنی در اجتماع و ... خود می نمایاند.
مسلم آن است که انسان با توجه به فطرت خویش، زندگی متاهلّی را به زندگی مجردی ترجیچ می دهد . اما این ترجیح باید در شرایطی باشد که فطرتش سالم باشد. این سلامت فطرت با زرق و برق های زندگی امروز و با عجیب بودن شروط ازدواج به خطر می افتد . البت مسلم است که از «زرق و برق زندگی امروز» منظورم نه فقط تجمل است - که خود بلایی است اجتماع سوز - . منظور همه ی آن چیز هایی است که زندگی امروزی بر خلاف فطرت انسانی بر او عرضه می کند .
بگذریم از همه آن چیز هایی که زندگی امروزی بر خلاف فطرت انسانی بر انسان عرضه می کند.!
بحث بر سر دلیل تمایل به تجرد است. این تمایل به تجرد در کلامی ساده تر، بر آمده است از ندیدن سعادت و کمال در زندگی متاهلی! یعنی این که جوان ما ترجیح می دهد یا به نیاز جنسی اش ( که سر دم دار غلیانات جوانی است ) پاسخ ناهنجار دهد، که واویلا! یا ترجیح می دهد به نیاز جنسی اش ( که سر دم دار غَلیاناتِ جوانی است ) پاسخ ندهد و سرکوبش کند، امّا دیگر دغدغه ی خانه، مهریه، جهیزیه، خرج عروسی و ... را نداشته باشد. یا اصلا توان مادی اش اجازه چنین دغدغه هایی را به اش نمی دهد.
هرچند راه های بسیاری هست که انسان بخواهد ازدواج کند و حتی یک ریال هم نداشته باشد. امّا کمتر کسی حاضر به چنین (به قول خودش) ریسکی می شود، که ازدواج کند و بعد بکوشد به امید رزق. و البت این که نمی دانند رزق چیست و این حرفها را باید در جای خودش مورد بحث قرار داد.
اینجا و در پایان این نوشتار سخن خطاب به من و توی خواننده است که قرار است پس آن فردا ( انشا الله ) بشویم مسول ارشد نظام جمهوری اسلامی یا حداقل مدیر فلان بخش و یا ...
در هر مسئولیتی که هستیم، باید بدانیم که معصوم فرمود :« از بهترین شفاعت ها نزد خدا شفاعت در ازدواج است ...» یعنی اش را هم خودتان می دانید. در هر مسئولیتی هستیم باید بدانیم یکی از وظایف فرهنگی ما مدیران دولت اسلامی فراهم آوردن شرایطی است که به آن بشود گفت فضای آرام فرهنگی برای ازدواج . فضایی که در آن رانت های مسکن راهی ( و البت جایی ) ندارند، فرهنگ جامعه مهریه های کلان ( مثل قیمت خانه ها را ) به جوانان تحمیل نمی کند ، شروع زندگی یک جهیزیه ی چند صد ملیون ریالی (!) نمی طلبد و ...
باید بسازیم ایران را ...
و بعد ترش البت ...
عالم را ...
_________________________________________
پی نوشت: قبل تر می خواستم بنویسم از ازدواج. اندکی هم نوشتم. امّا یک عالمی به خودشان گرفتند و ... خلاصه بی خیالش شدم.
امّا حالا که به لطف حق (سبحانه و تعالی) در عالم تاهل به سر می بریم شروع می کنم از سر نوشتن از ازدواج را ...
انشا الله ...
کلمات کلیدی: