وبلاگ :
كوه هاي استوار
يادداشت :
گرفته ام ....
نظرات :
0
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ناگفته هاي من و خدا
براي قرائت قرآن دعوت شده بودم سمت تاتر شهر. کنار تالار کمي نشستم روي صندلي. چند تا پسر دور هم جمع شده بودن آب معدني ميخوردن و سيگار ميکشيدم. فکر کنم اينا احساس ميکنن خيلي زور دارن
پاسخ
يك وقت فكر نكنيد كه اين ها همشون اتفاقي يا از روي احساس زوره ها .نه خير . خيلي هاشان هم كاملا مديريت شده و در جا هاي مختلف شهر وظيفه اين كار رو به عهده گرفته اند ...