خوبه...طرح سوال راهگشاي خوبي ميتونه باشه...اي کاش مي شد يک فضاي بحث و گفتگو راه بيفته در اين باره...
ضمنا جناب حرم بهتره بدانند که هميشه قرار نيست عقلاني فکر کنيم...اين اشتباه خيلي هاست متاسفانه...همه اش مي گويند ازدواج بايد منطقي و عقلاني باشد...اين يک حرف کاملا غلط و مزخرفي ست...دو انساني که قرار است يک عمر زندگي کنند نمي خواهند با عقلشان زندگي کنند و بالعکس احساسشان رنگ بيشتري دارد...پس اگر حتي بخواهيم درصد بندي کنيم بايد بگوييم که احساس مهم تر است...من اگر يکي را دوست داشته باشم که نه خانه و زندگي و کر و ...داشته باشد ولي دوستش داشته باشم، با همه اينها کنار مي ايم و مي سازم..اما اگر پول و خانه و کار و همه چي بود آيا مي شود تضمين کرد آن زندگي زندگي گرمي خواهد بود؟ کمااينکه اکثر زندگي هايي که به بن بست مي رسد و از هم فرو مي پاشد بخاطر فقر و نداشتن خانه و ...نيست. بلکه به خاطر نبود فضاي گرم و محبت آميز و دلسردي يکي از هردوطرف يا هردويشان است....
بله...بنده نقش منطق را انکار نمي کنم و نقش عقل را...اما غرض اين بود که توجه داشته باشيم احساس هم مهم است و من بايد با کسي زندگي کنم که نسبت به او حسي داشته باشم...