• وبلاگ : كوه هاي استوار
  • يادداشت : گرفته ام ....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    براي قرائت قرآن دعوت شده بودم سمت تاتر شهر. کنار تالار کمي نشستم روي صندلي. چند تا پسر دور هم جمع شده بودن آب معدني ميخوردن و سيگار ميکشيدم. فکر کنم اينا احساس ميکنن خيلي زور دارن
    پاسخ

    يك وقت فكر نكنيد كه اين ها همشون اتفاقي يا از روي احساس زوره ها .نه خير . خيلي هاشان هم كاملا مديريت شده و در جا هاي مختلف شهر وظيفه اين كار رو به عهده گرفته اند ...

    سلام

    ديديد که با اون دو نفر آمر به معروف چه کردند؟آن قدر از اين فرع دين دور شديم که اداي آن براي بعضي ها غير قابل تحمل است.

    پاسخ

    مي دونيد ...يك جايي قبل تر ها ( همون زمان ) بنده خدايي گفت : نگذاريم براي احياي امر به معروف ونهي از منكر يك كربلاي ديگر خلق شود ...بايد از همين الان شروع كنيم كه فردا ديره !